به سختی (کتاب درسی) را تا روز امتحان تمام میکنم.
زمان منظمی را برای مطالعه در هر روز در نظر میگیرم.
قبل از شروع به خواندن یک فصل، سرفصلها را به سوال تبدیل میکنم به گونهای که یاد بگیرم.
من یک روش مطالعه تعریف شدهای را دنبال نمیکنم.
اگر تکلیف درسی دشوار باشد آن را رها میکنم.
به سختی نکات اصلی در ارائه کلاسی را تعیین میکنم.
قبل از شروع کلاس، من یادداشتهای (ارائه کلاسی) روز قبل را مرور میکنم.
من زمان را از دست میدهم چون سازماندهی ندارم.
وقتی مطالعه میکنم کاملا تمرکز دارم.
احساس راحتی در خواندن یک فصل را ندارم مگر اینکه ابتدا سرفصلها و خلاصه را خوانده باشم.
از اینکه در ارائه کلاسی یادداشتبرداری نمیکنم اذیت نمیشوم (احساس عذاب وجدان ندارم).
هنگام مطالعه خوابآلود هستم.
من یادداشتهای کلاسی را بررسی میکنم و هر چیزی که جاافتاده باشد تکمیل میکنم.
من به ندرت به ارائه کلاسی که به خوبی سازماندهی شده باشد، گوش میدهم.
من از یادگیری لذت میبرم.
غالبا اضطراب مانع تمرکز کافی برایم می شود و یا در شروع امتحان، دچار احساس تنش و فشار روانی می شوم.
قبل از پاسخگویی به سوالی آسان برنامهریزی میکنم که چه بنویسم.
موقعی که مطالعه میکنم به شدت تمرکز میکنم.
با استفاده از یادداشتهای ارائه کلاسی و متن کتاب درسی، حدود 50 – 60% سوالات امتحان را پیشبینی میکنم.
من میتوانم نمرههای بهتری بگیرم.
من هر روز زمانی را برای مطالعه قرار میدهم.
من سعی میکنم هر چیزی که معلم در ارائه کلاسی میگوید را یادداشت کنم.
هر هفته زمانی را برای مرور درسها در نظر میگیرم.
هر وقت برای درسی مطالعه میکنم، زمانی را برای مرور صرف میکنم.
من ترجیح میدهم از مطلبی سریع بگذرم، تا اینکه آن را به طور جامع و دقیق مطالعه کنم.
من معمولا نکاتی در امتحاناتم را به خاطر بیدقتی از دست میدهم.
فقط در یک مکان آرام می توانم تمرکز داشته باشم و مطالعه کنم.
قبل از اینکه کلاس را ترک کنم مطمئن هستم که چه تکالیفی را و چگونه انجام دهم.
زمان زیادی صرف میشود تا من به برخی دروسم علاقمند شوم.
نمرات خوب برای من مهم هستند.
از برکردن را متوقف میکنم تا هر بخشی از هر فصل را که خواندهام را یادآوری کنم.
میدانم چه زمانی از روز بهترین زمان مطالعه است.
من فقط زمانهایی که تمرکز داشته باشم، میتوانم مطالعه کنم.
همیشه سوالات آخر فصل را، بعد از اتمام فصل میخوانم.
اغلب برای پیدا کردن زمان کافی مطالعه مشکل دارم.
مقدار کمی از آنچه را مطالعه میکنم یادآوری و مرور میکنم.
معمولا مطالعه آنچه که باید انجام دهم را به تاخیر میاندازم.
برای یادآوری بهتر، سرفصلها و خلاصه را قبل از خواندن فصل بررسی میکنم.
از اینکه نمیتوانم بهتر انجام دهم (مطالعه)، امتحانات من را عصبانی میکند.
برای مرور یادداشتهای ارائه کلاسی تا شب قبل از امتحان منتظر میمانم (تا شب قبل از امتحان یادداشتهای ارائه کلاسی را مرور نمیکنم).
من به دقت به ارائه کلاسی گوش میدهم اما یادداشتبرداری نمیکنم.
بعد از خواندن فصل، زمانی را برای مرور فصل در نظر میگیرم.
من واقعا غرق مطالعه میشوم.
قبل از شروع امتحان برنامهریزی میکنم، برای هر بخش امتحان چه مقدار زمان لازم دارم.
زمان زیادی را صرف برخی موضوعات میکنم و برای برخی دیگر زمان کافی ندارم.
موقع خواندن یک فصل، از جدولها، نمودارها و تصاویر میگذرم.
به دشواری نکات مهم فصل را پیدا میکنم.
اگر زمانی وجود داشته باشد، امتحانم را برای جلوگیری از اشتباه مرور میکنم.
به علت یادآوری به هر توضیحی به دقت گوش میدهم.
همراه مطالعه خیالپردازی میکنم.